وقتی به درس خواندن برای کنکور فکر میکنیم، انگیزه از اولین کلماتی است که در ذهنمان نقش میبندد. هر یک از دانشآموزان بهگونهای با انگیزه کلنجار میروند. عدهای از این میگویند که انگیزۀ درس خواندن ندارند. گروهی دیگر موفقیت خود در آزمونهای آزمایشی را به انگیزۀ بالای خود نسبت میدهند. با این حال، معنای انگیزه برای بسیاری از دانشآموزان مشخص نیست. به نظر میرسد که همه میدانیم معنای انگیزه چیست اما اگر از دانشآموزان مختلف بخواهیم که انگیزه را تعریف کنند، پاسخهای متفاوتی دریافت خواهیم کرد؛ گویی با چند مفهوم متفاوت مواجه هستیم، نه یک مفهوم واحد
اگر تصویر کلیشهای از انگیزه را کنار بگذاریم - تصویری که یک فرد به سختی مشغول درس خواندن است - انگیزه را چطور تعریف میکنیم؟ روانشناسان در این باره چه نظری دارند؟ و در نهایت باید به این سوال مهم پاسخ دهیم که چگونه میتوانیم برای درس خواندن انگیزه داشته باشیم؟ در این مقاله، نشان میدهم که نظریههای روانشناسی چگونه انگیزه را تعریف میکنند و برای افزایش انگیزۀ درس خواندن چه راهکارهایی وجود دارد.
در روانشناسی هر مفهومی معنای مشخصی دارد. به عنوان مثال، در نظریۀ خودتعیینگری، انگیزه اینگونه تعریف میشود:
«انگیزه به معنای انرژی و جهت رفتار است؛ یعنی آن چیزی که به رفتار نیرو میبخشد و آن را هدایت میکند.»
به عبارتی دیگر، انگیزه موتور محرکۀ انسان است و به رفتارهای او انرژی و جهت میدهد. مطابق با این تعریف، جملاتی مثل «من کلاً انگیزه ندارم» معنای خود را از دست میدهند. زیرا به هر ترتیب، ما در طول روز رفتارهایی را انجام میدهیم که هر یک قدرت و جهت متفاوتی دارند. ممکن است رفتاری نیرومند باشد و رفتار دیگر، قدرت کمتری داشته باشد. چه چیزی باعث میشود رفتارهای مختلف، انرژی و جهت متفاوتی داشته باشند؟
مطابق با نظریۀ خودتعیینگری، زمانی یک رفتار نیرومند است که به نیازهای روانشناختی ما پاسخ بدهد. ما انسانها سه نیاز بنیادین روانشناختی داریم و زمانی که یک فعالیت بهخوبی این نیازها را ارضا کند، ما برای انجام آن انگیزه داریم.
انگیزه چیزی نیست که از بیرون تزریق شود. انگیزۀ پایدار که منجر به موفقیتهای بزرگ میشود، از درون خودتان سرچشمه میگیرد. برای دستیابی به انگیزۀ پایدار، باید درس خواندن را به فعالیتی تبدیل کنید که به بهترین شکل به نیازهای روانشناختی شما پاسخ دهد.